بسم الله الرحمن الرحیم
گوش این آسمان راز و نیاز و مناجاتهایش را میشنید و چشم ستارگان اشک های عاشقانه اش را همیشه می دید. زمامداری بود که در دل شب، تنها در محراب می ایستاد و ریشش را به دست می گرفت و مانند مارگزیده به خود می پیچید و »یا دنیا غرّی غیری« می گفت.
شب ها از خوف خدا بی هوش می افتاد. قسمتی از شب را به سر زدن به فقرا و ضعفا بسر می برد. خودش اذان می گفت و خودش امامت جماعت می کرد.خودش احیاناً در دکة القضاء می نشست و به رتق و فتق امور می پرداخت، خودش قاضی بود. قضاوتهای محیرالعقول داشت از لحاظ کشف جرم و از لحاظ رعایت تساوی در مقابل محاکم. او خود خطیبی بلیغ بود که شنوندگان را می گریاند، مانند خطبة الغراء و شاید آخرین خطبهاش نیز، و بلکه احیاناً شنونده قالب تهی میکرد. سخن او سخن جانسوز بود و مصداق «تا دلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید». هنوز هم این اثر در نهج البلاغه هست که اشکها را جاری میسازد.
منبع: یادداشتهای استاد مطهری، ج 9، ص 208
دل هر چه نظر به وسعت عالم تافت / جز نور تو در عرصه ی آفاق نیافت
هنگام نهادن قدم بر سر خاک / دیوار حرم به احترام تو شکافت
علی جان، امشب در خجسته شب میلادت در خانه ای که تار و پودش را با عشق تو پرداخته ایم، شوق آمدنت را به شادی مینشینیم تا آستان دلمان را با بهار وجودت همراه سازی.
میلاد با سعادت مولود کعبه مولی الموحدین،امیرالمومنین، امام علی (علیه السلام) محضر امام عصر و الزمان،
امام الانس و الجان حجت ابن الحسن العسکری حضرت مهدی عجل الله تعالی فرج الشریف و تمام عاشقان حضرت، همچنین خدمت پدر بزرگوارم، همسر عزیزم و میوه دلم علی جانم تبریک می گویم/.
عیدی نوشت! بشنوید: (++)
(++)