بسم رب الحسین علیه السلام
اول نوشت : به عشق لبخند «حضرت آقا» جلو رفتم/ (+++)
خبرنوشت:
25 تیر ماه سال 1390 حادثهای دردناک در یکی از محلات شرق تهران رقم خورد.
در این حادثه جوان 19 سالهای به نام علی خلیلی در حین بازگشت از هیئت در حالی که همراه چند نفر از شاگردان یک مدرسه بود به واسطه امر به معروف و نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
خلیلی توسط یک نفر از افراد شرور منطقه از ناحیه گردن و قسمت شاهرگ دچار جراحت شد و بیش از 15 دقیقه در خون خود میغلتید.
در این حادثه تعدادی از مراکز اورژانس بیمارستانی از پذیرش علی خلیلی امتناع کردند تا اینکه یکی از بیمارستانهای خصوصی در ازای واریز مبلغ 6 میلیون تومان حاضر به پذیرش وی شد.
سرانجام علی خلیلی که به دلیل شدت خونریزی به حالت اغما رفته بود بستری شد اما پزشکان امید زیادی به مداوای وی نداشتند.
علی خلیلی پس از مرخص شدن از بیمارستان در منزل بستری شد اما هر از گاهی به دلیل مشکلات ناشی از حادثه رخ داده به بیمارستان منتقل شده و بستری می شد.
وی بهمن ماه امسال نیز مجدداً در بیمارستان بستری شد و پس از یک ماه به خانه منتقل شد اما سرانجام در بیمارستان بعثت دعوت حق را لبیک گفته و جان به جان آفرین تسلیم کرد و به دیدار اباعبدالله الحسین و یارانش شتافت.
منبع: خبرگزاری دانشجو
+علی جان! حنجره ات را دادی، بیاختیار اشک در چشمانم حلقه زد و به یاد امام عاشورا افتادم. و گفتم:
السلام علی المقطوع الوتین، السلام علی المحامی بلامعین.السلام علی الشیب الخضیب
+خوشا به حالت که نشان از معشوق خود داری. و با نشان مولایت به دیدارش شتافتی...
وای بر من که در راه اسلام هنوز یک سیلی هم نخوردم. آزارم میدهد چشم در چشم حضرت فاطمه بدوزم، فرزندش حسین در محشر بیسر باشد و من سر بر تن داشته باشم.
+ دلم هوای این دعا رو کرد: "نسأل الله منازل الشهداء"
در باغ شهادت باز، باز است!
سلام علی جان!
سلام برادر شهیدم
چه زیبا و برازنده است لباس شهادتی که برتن نمودی
انشاالله با اصحاب عاشورایی ی ارباب بی کفنمان، حضرت ابا عبدالله الحسین محشور شوی