آسمان مدیون زهراست

آسمان مدیون زهراست

بسم الله الرحمن الرحیم
اینجا قرارگاه دل است. به نیابت از شهیدان غلامرضا آویش ،سید رضا و سید محسن قریشی
خاک پای مادر مظلومیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
صل الله علیک ایتها الشهیده...
********

بایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

اول نوشت: بشنوید (++)

مادرانه نوشت:

مادر وهب خود را به میدان رسانید نگاهى به کشته بى سر فرزند کرد قدرى نوحه سرائى نمود سپس از جاى برخاست و گفت: زنده ماندن من ثمرى ندارد، پس رو به لشگر آورد فریاد کرد:
اى قوم شهادت مى ‏دهم که گبر و یهود و ترسا از شما طائفه بهتر هستند که پسر پیغمبر را مى ‏کشید.
فرد

سپس آن سرخون چکان را به خشم     به چنگ اندر آورد و پوشید چَشم

به روایت ابو مخنف سر پسر را مانند گوى به سوى لشگر انداخت و با آن کافر و زندیقى را کشت و گفت اى بى حیا مردم در پیش ما و در کیش ما ننگ است سرى را که در راه دوست داده‏ ایم پس بگیریم

مجلس نوشت:

«وهب» فرزند «عبدالله بن عمیر» از قبیله «بنی کلاب» است. او همراه مادر و همسرش در لشکر امام حضور داشت. از آنجایی که مادرش (ام وهب) او را به جهاد و حمایت از امام و اهداف آن حضرت تشویق کرده بود، رو به میدان، اسب راند. او پس از مبارزه دلیرانه، تعدادی از دشمنان را به خاک و خون کشید و سپس به خیمه‎گاه، برای دیدار دوباره مادر و همسرش بازگشت. هنگام ملاقات به مادر گفت: آیا شما از من راضی و خشنود شدید؟ مادر پاسخ داد: از تو راضی نخواهم شد تا این که در پیش روی امام حسین علیه السلام شهید شوی.(1) همسر او چون کلام مادر شوهر خود را بشنید به وهب گفت: تو را به خدا سوگند مرا بی‎شوهر مکن و مپسند که بر مصیبت تو گرفتار آیم. مادر گفت: ای عزیزم! سخن همسرت را دور انداز و به میدان برو و در یاری امام حسین علیه السلام تا مرز شهادت بشتاب تا در روز رستاخیز به شفاعت جدش نائل شوی.(2)

پس از این گفت و گوی کوتاه، وهب بار دیگر به سپاه دشمن رو آورد و این رجز را سر داد:

انی زعیم لک امُ وهب                                            بالطعن فبهم تارة و الضرب

ضرب غلام مومن بالرب                                           حتی یذیق القوم مرَّ الحرب

ای مادر وهب! من خود ضامنم که با ته نیزه و شمشیرگاه ضربه بزنم؛ آن هم ضربت زدن نوجوان مومن در راه پروردگار تا به این گروه تلخی جنگ را بچشاند.

وهب در ستیزی دوباره نوزده سواره و دوازده پیاده دشمن را از پای درآورد، تا این که دو دستش در راه احیای دین خدا قطع شد. (3)


پی‎نوشت‎ها:

1. مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 101/ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص13- 12.

2. مقتل الحسین خوارزمی، ج 2، ص 13- 12.

3. منتهی الآمال، ج1، ص662-663.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۱۶
مدیون زهرا سلام الله علیها

امام حسین

سید الشهدا

مجلس عاشورایی

نظرات  (۱۰)

۱۸ آبان ۹۵ ، ۱۱:۵۸ ... یک بسیجی ...
لبیک یا حسین علیه السلام
۰۳ آذر ۹۵ ، ۱۵:۲۰ عباس زاده
سلام علیکم
عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
۰۷ آذر ۹۵ ، ۰۹:۱۱ قرارگاه شهید علیرضا حجتی(خادم الشهدا)
در سوگ نبی جهان سیه می پوشد
در سینه، دل از داغ حسن می جوشد
از ماتم هشتمین امام معصوم
هر شیعه ز درد، جام غم می نوشد...

سلام ونور...
مصائب جانسوز آخر صفر تسلیت.
در پناه خدا زهرایی بمانید..
التماس دعای فرج و عاقبت بخیری با شهادت..
سلام آبجی جان خوبی؟
چه خبر؟
اینقدر دلم می خواد یه جایی همدیگرو ببینیم هی درمورد شهدا با هم حرف بزنیم.
شهدای مدافع حرم ...
دلم خیلی گرفته 
یه وقتایی آرزو میکنم کاش مرد بودمو ...
پاسخ:
سلام آبجی جانم.منم دلم تنگه....
کاش میشد بریم حرم الشهدا بشینیم و صحبت کنیم.
علی و محمد حسین رو هم با خودمون ببریم، ....
وظیفه ما تربیت فرزندان صالح ان شاءالله قابل باشیم برا سربازی آقا...
۱۰ آذر ۹۵ ، ۰۸:۲۱ قرارگاه آسمانی شهیدعلیرضاحجتی(خادم الشهدا)
چندیست هوای چشم من بارانیست
هر خشت دلم بیانگر ویرانیست

بیماری دوری از خراسان دارم؛
تجویز پزشک من:حرم درمانیست ...


سلام ونور...
شهادت امام الرئوف حضرت امام رضا علیه السلام تسلیت.
ممنون از حضور و لطف شما..
در پناه خدا زهایی بمانید.
التماس دعای فرج و عاقبت بخیری با شهادت..  
۰۳ دی ۹۵ ، ۱۸:۳۲ قرارگاه آسمانی شهیدعلیرضاحجتی(خادم الشهدا)
یک بار دگر آمد یلدای زمستانی
یلداست ولی چشمم دلواپس و بارانی
هر شب سحری دارد، حتی شب طولانی
یلدای تو ما را کشت ای یوسف کنعانی..
هدیه به مولا سه صلوات..

سلام ونور...
ممنون از حضور و لطف شما ..
ببخشید بابت این همه تاخیر بنده..
در پناه خدا زهرایی بمانید.
التماس دعای فرج و عاقبت بخیری با شهادت...  
۱۴ دی ۹۵ ، ۱۹:۱۱ قرارگاه آسمانی شهیدعلیرضاحجتی(خادم الشهدا)
#به_دخترم_دروغ_نگویید
نگویید من به سفر رفته ام
نگویید از سفر باز خواهم گشت
نگویید زیباترین هدیه را برایش به ارمغان خواهم آورد
به دخترم واقعیت را بگویید،
بگویید بخاطر...
ادامه رو تشریف بیارید قرارگاه.

سلام ونور...
به قرارگاه آسمونیمون دعوتید.
این دعوتنامه ای از طرف شهداست.
در پناه خدا زهرایی بمانید.
التماس دعای فرج و عاقبت بخیری با شهادت...
۱۹ دی ۹۵ ، ۱۲:۵۰ قرارگاه شهید علیرضا حجتی(خادم الشهدا)
سلام و نور...
ممنون از حضور، لطف و حسن توجه شما..
کاش به وصایای شهدا عمل میکردیم..
در پناه خدا زهرایی بمانید.
۲۷ دی ۹۵ ، ۱۷:۳۸ قرارگاه آسمانی شهیدعلیرضاحجتی(خادم الشهدا)
وقتی دشمن عقب نشست. من رفتم سنگر فرماندهی. آقای امینی انجا نبودند.از بچه ها پرسیدم : " از نیروها شهید هم داشتیم؟ " گفتند : سه نفر شهید داشتیم، شهید ستار جوانبخت . شهید احمد بوداقی . " که سومی را اظهار نکردند.
گفتم نفر سوم؟
گفتند:....
ادامه رو تشریف بیارید قرارگاه..

سلام ونور..
به قرارگاه آسمونیمون دعوتید.
این دعوتنامه ای از طرف شهداست..
ان شاءالله مشهدالرضا نایب الزیاره ام..
در پناه خدا زهرایی بمانید...
التماس دعای فرج و عاقبت بخیری با شهادت..  
۰۲ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۱۶ ... یک بسیجی ...

چرا مردم أکثرهم لایعقلون شده اند؟!

 در حال حاضر چرا مردم أکثرهم لایعقلون، أکثرهم لایعلمون و أکثرهم لایشکرون شده اند، (چون) بیشتر به دنبال شیطان می روند تا به دنبال خدا؟... اگر این موجود حقیقتاً انسان شد، درک و شعور دیگری پیدا می کند. انسان تا فهم انسانی پیدا نکند، قرآن به درد او نمی خورد. نصایح و مواعظ به کار او نمی آید. باید اول با تزکیّه و تقوا انسان شود، تا بفهمد این حرفها درست است. ولی تا زمانی که انسان نشده است، مثل حیوان است؛ همان طور که اگر به حیوان بگویند: داخل باغ مردم نشو، خیانت نکن، درک نمی کند، انسان بدون تزکیه نیز چنین است. اگر تزکیه پیدا کرد آن وقت، کار درست می شود: « قد أفلح من تزکّی» (به یقین کسی که پاکی جست رستگار می شود.)

[ نردبان آسمان ، آیت الله بهاءالدینی رحمة الله علیه ، چاپ دوازدهم ، انتشارات قدسیان ،1389 ، ص 108 و 109]

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">