به یاد سربازان خواهر عشق
بسم الله الرحمن الرحیم
در روز ولادت تو ای خواهر عشق
جای همه مدافعانت خالی
وصیت نامه شهید مهدی صابری از شهدای مدافع حرم
بر همگان واضح و مبرهن است که وقتی شما مادر، پدر و خواهران عزیزم این دستنوشته را میخوانید من دیگر در بین شما نیستم میخواهم کمی راحتتر و خودمانیتر بدون استرس و رودربایستی با شما صحبت کنم.
اول از همه شما پدر مهربانم؛ انصافاً به حالت غبطه میخورم همیشه چند بر هیچ از من جلوتر بودی پدری را در حقم تمام کردی و نشان دادی بهترین بابای دنیا هستی. دوستت دارم پدر. خدا میداند لذتبخشتر از زمانی که دستت را میبوسیدم و صورتم را میبوسیدی در عمرم نداشتم. هیچوقت از خودم بینهایت متنفر نمیشدم جز وقتهایی که دلت را به درد میآوردم. من را ببخش بابا.
مامان، مامان، مامان... همین الانش چقدر دلم برایت تنگ شده، خدا میداند خیلی دوستت دارم بیشتر از آن چیزی که فکرش را میکنی. قَدرت را ندانستم حیف در دلم هزار تا حرف هست که در این چند جمله و چند ورق جا نمیشوند و آن حس و حالش را هم نمیتوانم با قلم برایت توصیف کنم. مامان! زیباترین موجود عمرم! قشنگترین کلمه عمرم؛ عشقم، نفسم، همه وجودم دوستت دارم.
زهراجانم، نمیدانم چه بنویسم که لایق آن حس قشنگ عاشق خواهر بودن باشد. قابل ستایش ترین دختری هستی که در عمرم دیدم، یک ِ یک، تک ِ تک. عاشقتم خواهر کوچکم. فاطمه جان! آبجی کوچولوی دوست داشتنی. با تو فهمیدم عشق یعنی چه. باورت میشود؟ آنقدری که شما من را دوست داری دوبرابرش من دوستت دارم.
پدر و مادرم و خواهران گلم؛ صبر کنید، صبر، صبر، صبر. خواهران خوبم؛ حجاب، حجاب، حجاب. مامان دوستت دارم. بابا دوستت دارم. زهراجان دوستت دارم. فاطمه جان دوستت دارم...
و اما؛ روضه گوش دادم مادر شما لباس مشکی تنم کردی و مرا به مجلس عزاداری بردی. مدیونت هستم. پدر شما لقمه حلال در دهانم گذاشتی، ممنونت هستم. روضه لب تشنه؛ روضه بدن ارباً ارباً؛ روضه وداع؛ روضه گودال؛ روضه در؛ روضه پهلو؛ روضه سر بریده. همیشه آرزو داشتم این روضهها همه به سرم بیایند خدا کند. یعنی میشود؟ رسیدن به سن 30 سال، بعد از آقا علی اکبر(ع) برایم ننگ است. تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی اکبر(ع)؛ اصلاً نمیتوانم تصور کنم. فرق سالم را بعد از آقا علی اکبر(ع) نمیخواهم.
چقدر خوب میشد سر در بدنم نداشته باشم. چقدر جالب و رؤیایی و زیباست وقتی ارباب میآیند بالای سرم. تن ِ تکهتکهام برایشان آشنا باشد و با دیدن شباهتهای بدن من و شهزاده علی اکبر(ع) کمی از آن غم و غصه بدن ارباً ارباً تسلی پیدا کند. خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم.
بابا، مامان، سرتان را جلوی ارباب و بیبی لیلا بالا بگیرید. هزار تا مثل من نه که کل دنیا فدای یک نگاه ارباب به گل روی آقا علیاکبر(ع). اینجوری تازه کمی شما شبیه اهل بیت(ع) شدید همهتان. برایتان از خدا اجر جزیل و صبر جمیل میخواهم. یاعلی اکبر(ع).. سلام من را به همه آشنا و همسایهها برسانید.
*************
«مهدی صابری» یکی از شهدای افغانستانی مدافع حرم است. بیست و چهار پنج سال بیشتر نداشت اما فرمانده توانای گروهان حضرت علی اکبر(ع) نیروی مخصوص تیپ فاطمیون بود،تیپی که امروز تبدیل به لشکر شده است. در ماجرای گرفتن «تل قرین» که اهمیت فوق العادهای در از بین بردن کمربند حائل رژیم صهیونیستی در بلندیهای جولان داشت، اواخر سال 93 به شهادت رسید.
تو مثل خدا محول الاحوالی
درروز ولادت توای خواهر حسین
جای همه مدافعانت خالی....
سلام ونور...
ولادت بزرگ بانوی کربلا حضرت زینب کبری سلام الله علیها مبارک.
مطلبتون عالی اما دردناک بود...
وای به حال من!!
چقدر بدبختم...
آنها کجا و من کجا...! اندر خم یک کوچه ام...
در پناه خدا زهرایی بمانید.
التماس دعای فرج و شهادت..