مجلس سوم
بسم الله الرحمن الرحیم
قبل از اینکه مجلس سوم رو شروع کنیم شما را دعوت می کنم به دو مهمانی، به احترام صاحب مجلس،با پای دل بروید :
کمیلنامه آدرس:خیمه شهدا( اینجا)
مهمانخانه شهدا آدرس: شاخه طوبی (اینجا)
اما مجلس عاشورایی.
مجنون در ره معشوقی چون لیلی هر بلایی را به جان خرید تا اینکه گفتند در ره منزل لیلی_که خطرهاست در آن_ شرط اول آنست که مجنون باشی!
آیا ما مجنون هستیم ؟؟؟چه خطرهایی در راه محبوب به جان خریدیم؟سبوی تشنگی مان را کجا می گذاریم بر سر کدام چشمه! تا لیلی آن را بشکند و ما در دلمان ذوق کنیم و بگوییم اگر با من نبودنش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی. عجب دردسری دارد عشق و عاشقی ...
شب است و شمع و..نه این خبرها نیست، بوی عشق نمی آید، مجنون نیست....قدم اول سرسپردگی است اهلش هستیم؟چقدر به صاحب خانه معرفت داریم؟؟؟
دو مجلس آمدیم از آن هایی که از قافله عشق جاماندند نوشتیم،سوختم ، دنیا برسرم خراب شد از وقتی ابن عباس را شناختم! اگر ما هم مثل آن هایی باشیم که ولایت را خوب نشناختند و با امامشان نبودند بازهم قصه کربلا تکرار خواهد شد. اگر دهها حسین هم بیایند باز خورشید بر سر نیزه هاست..
قرار است در این مجلس شخصی را معرفی کنیم که در مسیر مکه تا کربلا با دعوت امام جزء شیداییان شد.
زهیر رحمه الله علیه
زهیر پسر قین از شرافت و بزرگوارى خاصى برخوردار بود، و همراه قومش مقیم کوفه بود، مردى دلیر و شجاع بود و در جنگها براى خود مواضع مشهورى داشت.
زهیر عثمانى بود و از على و خاندانش بدور بود، ولى حسین (علیهالسلام) را دوست داشت و همین دوستى سبب شد زهیر عثمانى علوى و حسینى شود.
در تاریخ نیامده که امام حسین (علیهالسلام) در مکه یا در مدینه از فردى بالخصوص دعوت کرده باشد. ولى در بیابان از زهیر دعوت کرد چون حیف بود مردى چون زهیر عثمانى و یزیدى بماند. زهیر با امام حسین (علیهالسلام) خلوتى کردند. نور ولایت بر قلبش تابید و زهیر حسینى شد. زهیر گرچه در ظاهر از حسین دور بود ولى در باطن با حسین بود و لایق شهادت. جوانمردى حسین اجازه نمیداد زهیر که شایسته حسین بود از حضرت دور بماند.
راویان اخبار از جماعتى که همراه زهیر بودند آوردهاند:
« چون از مکه خارج شدیم، پشت سر امام حسین (علیهالسلام) حرکت میکردیم، و کراهت داشتیم با حسین (علیهالسلام) همراه شویم.
روزى در یک منزل با فاصلهاى از هم رحل اقامت افکندیم. مشغول غذا خوردن بودیم که یک وقت فرستادهى امام حسین (علیهالسلام) را دیدیم که نزد ما آمده و بر ما سلام کرد و گفت: اى زهیر پسر قین امام تو را خواسته که به حضورش شرفیاب شوی.
زهیر به سوى امام رفت، زهیر یزیدى رفت و حسینى برگشت، پس دستور داد خیمهگاهش را به نزد خیمههاى حسین بردند.
سپس به همسرش گفت: از آنجا که نمیخواهم به جز خیر چیزى از من به تو برسد بعد از این تو را طلاق دادم. چون من تصمیم گرفتم بر همراهى حسین (علیهالسلام) که جانم را فدایش کنم و از وى حمایت کنم. پس اموالش را به وى داد و با اقوامش او را به سوى خانوادهاش فرستاد.
سپس به اصحاب خود گفت: هر کس از شما بخواهد با من باشد با من بیاید و الا این آخرین دیدار بین من و اوست.» لهوف سید بن طاووس: ص 132-133
پس از آن همه امکانات خود را در اختیار امام حسین (علیهالسلام) گذارد و نیرویش را در راه امام به کار گرفت و جان بر کف در خدمتش بود و آرمانش آرمان حسین بود تا جان به فدایش کرد. امام بر بالینش آمد و دعایش کرد.
اشک نوشت: امام حسین زهیر را دعوتش کرد.زهیر میای؟؟؟
ما هم اگه خوب باشیم اگه گناه نکنیم. پیکی میاد از طرف امام زمان ارواحنافداه میای مدیون زهرا؟؟..........
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا....
صدای زمزمه زائرا رو میشنوی یه سری کنار باب المراد نشستن منتظر شفای مریضشون هستن ... تو هم دلتو ببند به ضریح مگه نمیخوای این دل مریض هم شفا بگیره مگه نمیخوای این دل پر معصیت با یه نگاه آقا پاک بشه دلی که جای هر کس و ناکس نیست دلی که بهت دادن گفتن پاک نگهش میداری جای خداست ...چقدر بهش بی توجهی کردی چقدر با گناه سیاهش کردی به حضرت بگو دستم از همه جا کوتاهه گفتن بیا پیش غریب الغربا منم اومدم اینجا یه عنایتی کن آقا ...
یا تورا باید دوست داشت
یا باید تو را دوست داشت
شرط سومی ندارد احوالات من...
یا امام الرئوف...
ولادت امام رضا علیه السلام مبارک.
خون حسین(ع) و اصحابش کهکشانی است که بر آسمان دنیا، راه قبله را مینمایاند… اگر نبود خون حسین، جوشیدن سرد میشد و دیگر در آفاق جاودانه شب، نشانی از نور باقی نمیماند… حسین سرچشمه خورشید است… و بدان که سینه تو نیز آسمان لایتناهی است با قلبی که در آن خورشید میجوشد، و گوش کن که چه خوش ترنْمی دارد در تپیدن: «حسین، حسین، حسین…» آن شراب طهور که شنیدهای بهشتیان را میخورانند، میکدهاش کربلاست و خراباتیانش این مستاناند، که این چنین بیسر و دست و پا افتادهاند… آن شراب طهور را که شنیدهای تنها به تشنگان راز مینوشانند. ساقیاش حسین است: حسین از دست یار مینوشد و ما از دست حسین. عالم همه در طواف عشق است و دایرهدار این طواف، حسین است: اینجا در کربلا، در سرچشمه جاذبهای که عالم را بر محور عشق نظام داده است. شیطان اکنون درگیر و دار آخرین نبرد خویش با سپاه عشق است و امروز در کربلاست که شمشیر شیطان از خون شکست میخورد: از خون عاشق، خون شهید
ان الحسین مصباح الهدی و سفینه االنجاه
سلام و عرض ادب
کربلا حرم حق است
ان شاءالله مزد تلاش و پشتکارتان باشد
یاعلی (ع).