آسمان مدیون زهراست

آسمان مدیون زهراست

بسم الله الرحمن الرحیم
اینجا قرارگاه دل است. به نیابت از شهیدان غلامرضا آویش ،سید رضا و سید محسن قریشی
خاک پای مادر مظلومیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
صل الله علیک ایتها الشهیده...
********

بایگانی

بسم رب المهدی ارواحنا فداه

عزیز دل زهرا بدجور دلم گرفته

(++)


narges

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۰۳
مدیون زهرا سلام الله علیها

بسم الله الرحمن الرحیم

صوت نوشت : (+)

15479518511721215898 390x390 کنارِ خویش نگه دار نوکر خود را

مجلس چهارم را پای منبر عشق می نشینیم

یک وقت یک حرکت بجا، تاریخ را نجات میدهد و گاهی یک حرکت نابجا که ناشی از ترس و ضعف و دنیاطلبی و حرص به زنده ماندن است، تاریخ را در ورطه‌ی گمراهی میغلتاند. ای شریح قاضی! چرا وقتی که دیدی هانی در آن وضعیت است، شهادت حق ندادی؟! عیب و نقصِ خواصِ ترجیح دهنده‌ی دنیا بر دین، همین است.

به داخل شهر کوفه برگردیم: وقتی که عبیداللَّه بن زیاد به رؤسای قبایل کوفه گفت بروید و مردم را از دور مسلم پراکنده کنید وگرنه پدرتان را در میآورم چرا امر او را اطاعت کردند؟! رؤسای قبایل که همه‌شان اموی نبودند و از شام نیامده بودند! بعضی از آنها جزو نویسندگان نامه به امام حسین علیه‌السّلام بودند. شَبَثْ بن ربْعی یکی از آنها بود که به امام حسین علیه‌السّلام نامه نوشت و او را به کوفه دعوت کرد. همو، جزو کسانی است که وقتی عبیداللَّه گفت بروید مردم را از دور مسلم متفرّق کنید قدم پیش گذاشت و به تهدید و تطمیع و ترساندن اهالی کوفه پرداخت!

چرا چنین کاری کردند؟! اگر امثال شَبَثْ بن ربْعی در یک لحظه‌ی حسّاس، به جای این‌که از ابن زیاد بترسند، از خدا میترسیدند، تاریخ عوض میشد. گیرم که عوام متفرّق شدند؛ چرا خواصِ مؤمنی که دوْر مسلم بودند، از او دست کشیدند؟ بین اینها افرادی خوب و حسابی بودند که بعضیشان بعداً در کربلا شهید شدند؛ اما این‌جا، اشتباه کردند.

البته آنهایی که در کربلا شهید شدند، کفّاره‌ی اشتباهشان داده شد. درباره‌ی آنها بحثی نیست و اسمشان را هم نمیآوریم. اما کسانی از خواص، به کربلا هم نرفتند. نتوانستند بروند؛ توفیق پیدا نکردند و البته، بعد مجبور شدند جزو توّابین شوند. چه فایده؟! وقتی امام حسین علیه‌السّلام کشته شد؛ وقتی فرزند پیغمبر از دست رفت؛ وقتی فاجعه اتّفاق افتاد؛ وقتی حرکت تاریخ به سمت سراشیب آغاز شد، دیگرچه فایده؟! لذاست که در تاریخ، عدّه‌ی توّابین، چند برابر عدّه‌ی شهدای کربلاست. شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توّابین نیز همه در یک روز کشته شدند. اما اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست! به‌خاطر این‌که در وقت خود نیامدند. کار را در لحظه‌ی خود انجام ندادند. دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند.

...

خواص! خواص! طبقه‌ی خواص! عزیزان من! ببینید شما جزو کدام دسته‌اید؟ اگر جزو خواصید - که البته هستید - پس حواستان جمع باشد. عرض ما فقط این است. البته مطلبی که درباره‌ی آن صحبت کردیم، خلاصه‌ای از کل بود. در دو بخش باید روی این مطلب کار شود: یکی بخشِ تاریخی قضیه است؛

بخش دیگری که باید روی آن کار شود، تطبیق با وضع هر زمان است. نه فقط زمان ما، بلکه هر زمان. باید معلوم شود که در هر زمان، طبقه‌ی خواص، چگونه باید عمل کنند تا به وظیفه‌شان عمل کرده باشند. این‌که گفتیم اسیر دنیا نشوند یک کلمه است. چگونه اسیر دنیا نشوند؟ مثالها و مصداقهایش چیست؟

 

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان لشکر 27 محمد رسول ‌الله (ص)، ۱۳۷۵/۰۳/۲۰ 

متن کامل (اینجا


اگر به عیادت می‌رفتم( ++)

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۴۰
مدیون زهرا سلام الله علیها
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۲ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۰۷
مدیون زهرا سلام الله علیها

امام خامنه ای


سلام علی المهدی و نائبه امین

 

آقا جان!

جانم فدای شما.

دل نگرانتون شدیم به خدا.

صلوات بارانی  نذر سلامتیتون...

فردا پنجشنبه رو برای سلامتی حضرت آقا روزه بگیریم.

وعده (+++)

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۵۳
مدیون زهرا سلام الله علیها

بسم الله الرحمن الرحیم

قبل از اینکه مجلس سوم رو شروع کنیم شما را دعوت می کنم به دو مهمانی، به احترام صاحب مجلس،با پای دل بروید :

کمیلنامه آدرس:خیمه شهدا( اینجا)

مهمانخانه شهدا آدرس: شاخه طوبی (اینجا)

اما مجلس عاشورایی.

مجنون در ره معشوقی چون لیلی هر بلایی را به جان خرید تا اینکه گفتند در ره منزل لیلی_که خطرهاست در آن_ شرط اول آنست که مجنون باشی!

آیا ما مجنون هستیم ؟؟؟چه خطرهایی در راه محبوب به جان خریدیم؟سبوی تشنگی مان را کجا می گذاریم بر سر کدام چشمه! تا لیلی آن را بشکند و ما در دلمان ذوق کنیم و بگوییم اگر با من نبودنش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی. عجب دردسری دارد عشق و عاشقی ...

شب است و شمع و..نه این خبرها نیست، بوی عشق نمی آید، مجنون نیست....قدم اول سرسپردگی است اهلش هستیم؟چقدر به صاحب خانه معرفت داریم؟؟؟

دو مجلس آمدیم از آن هایی که از قافله عشق جاماندند نوشتیم،سوختم ، دنیا برسرم خراب شد از وقتی ابن عباس را شناختم! اگر ما هم مثل آن هایی باشیم که ولایت را خوب نشناختند و با امامشان نبودند بازهم قصه کربلا تکرار خواهد شد. اگر دهها حسین هم بیایند باز خورشید بر سر نیزه هاست..

قرار است در این مجلس شخصی  را معرفی کنیم که در مسیر مکه تا کربلا با دعوت امام جزء شیداییان شد.

زهیر رحمه الله علیه

زهیر پسر قین از شرافت و بزرگوارى خاصى برخوردار بود، و همراه قومش مقیم کوفه بود، مردى دلیر و شجاع بود و در جنگها براى خود مواضع مشهورى داشت.
زهیر عثمانى بود و از على و خاند‌انش بدور بود، ولى حسین (علیه‌السلام) را دوست داشت و همین دوستى سبب شد زهیر عثمانى علوى و حسینى شود.
در تاریخ نیامده‌ که امام حسین (علیه‌السلام) در مکه یا در مدینه از فردى بالخصوص دعوت کرده باشد. ولى در بیابان از زهیر دعوت کرد چون حیف بود مردى چون زهیر عثمانى و یزیدى بماند. زهیر با امام حسین (علیه‌السلام) خلوتى کردند. نور ولایت بر قلبش تابید و زهیر حسینى شد. زهیر گرچه در ظاهر از حسین دور بود ولى در باطن با حسین بود و لایق شهادت. جوانمردى حسین اجازه نمی‌داد زهیر که شایسته حسین بود از حضرت دور بماند.
راویان اخبار از جماعتى که همراه زهیر بودند آورده‌اند:
« چون از مکه خارج شدیم، پشت سر امام حسین (علیه‌السلام) حرکت می‌کردیم، و کراهت داشتیم با حسین (علیه‌السلام) همراه شویم.
روزى در یک منزل با فاصله‌اى از هم رحل اقامت افکندیم. مشغول غذا خوردن بودیم که یک وقت فرستاده‌ى امام حسین (علیه‌السلام) را دیدیم که نزد ما آمده و بر ما سلام کرد و گفت: اى زهیر پسر قین امام تو را خواسته که به حضورش شرفیاب شوی.
زهیر به سوى امام رفت، زهیر یزیدى رفت و حسینى برگشت، پس دستور داد خیمه‌گاهش را به نزد خیمه‌هاى حسین بردند.
سپس به همسرش گفت: از آنجا که نمی‌خواهم به جز خیر چیزى از من به تو برسد بعد از این تو را طلاق دادم. چون من تصمیم گرفتم بر همراهى حسین (علیه‌السلام) که جانم را فدایش کنم و از وى حمایت کنم. پس اموالش را به وى داد و با اقوامش او را به سوى خانواده‌اش فرستاد.
سپس به اصحاب خود گفت: هر کس از شما بخواهد با من باشد با من بیاید و الا این آخرین دیدار بین من و اوست.» لهوف سید بن طاووس: ص 132-133
پس از آن همه امکانات خود را در اختیار امام حسین (علیه‌السلام) گذارد و نیرویش را در راه امام به کار گرفت و جان بر کف در خدمتش بود و آرمانش آرمان حسین بود تا جان به فدایش کرد. امام بر بالینش آمد و دعایش کرد.

اشک نوشت: امام حسین زهیر را دعوتش کرد.زهیر میای؟؟؟

ما هم اگه خوب باشیم اگه گناه نکنیم. پیکی میاد از طرف امام زمان ارواحنافداه میای مدیون زهرا؟؟..........

۱۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۰۶
مدیون زهرا سلام الله علیها

بسم الله الرحمن الرحیم

اول نوشــــــــــــت: آشنا شوید با عبدالله بن عباس ( اینجا)

روی نگاه کردن در چشم های امام را نداشت، سر به زیر افکند و گفت: « مولای من! بر تو در این سفر بیم کشته شدن دارم. تو را به خدا سوگند می دهم که بمان و بپرهیز از اینکه کشته دیار طف شوی»

خودش بود، ابن عباس. همان که مدتی قبل، وقتی امام برایِ ابن عمر از گمراهی حاکمان گفته بود، محکم و مصمم فریاد زده بود:« فدایت شوم! به خدایی که هیچ معبودی جز او نیست، اگر با این شمشیرم در حضور تو با دشمنان پیکار کنم تا از دستم فرو افتد، باز یک صدم از حق تو را ادا نکرده ام. اکنون من حاضرم، فرمان ده.» این همان ابن عباس است.

امام فرمود:« من به قتلگاه خود از تو داناترم و مرا تصمیمی جز جداشدن از دنیا نیست. »

ولی هر طور می توانست باید او را از رفتن منصرف  می کرد. یزید برایش نامه فرستاده بود که حسین بن علی را مجبور کن به ماندن و بیعت کردن.

خودش بود، ابن عباس. سردار سپاه مولایش علی در جنگ صفین و مفسر بزرگ قرآن که حالا مقابل امامش نشسته بود و او را برای نرفتن نصیحت می کرد:« اگر تصمیم حتمی داری که خارج شوی، پس به یمن برو که در آنجا دژ ها و دره های فراوان است و شیعیانی که تو را حمایت می کنند.»

خودش بود ابن عباس، از نزدیک ترین یاران حسن و حسین که برایشان رکاب می گرفت تا از اسب پیاده شوند و وقتی او را از این کار نهی می کردند می گفت: چه افتخاری بالاتر از این که در خدمت فرزندان رسول خدا باشم. خودش بود ابن عباس. (منبع ماهنامه راه قرآن)

...................................

من می گم خادم شما اهل بیتم، من ادعا می کنم اگه امام زمان بیایند در رکابشان می جنگم، من ادعا می کنم سرباز جنگ نرم هستم، من ادعا می کنم جانم را برای فرزندان علی علیه السلام می دهم. من من من....

ابن عباس هم می گفت، او مفسر قران هم بود، او سردار سپاه حضرت علی  علیه السلام در جنگ صفین بود، او پارکاب فرزندان علی علیهما السلام هم بود...او ابن عباس بود...

اما من بدترین غلام حقیر ......................... چی مدیون زهرا؟؟؟ حرفی هم دیگه داری؟؟؟


مواظب دعاهای عهد باشیم:

اللهم انی اجدد له فی صبیحة یومی هذا و ما عشت من ایامی عهداً و عقداً و بیعة...

                                                                                    

 

                                                                                      و کان الله سمیعا بصیرا

۱۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۲۶
مدیون زهرا سلام الله علیها

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجا قرارگاه دل است. به نیابت از شهیدان سید رضا و سید محسن قریشی
خاک پای مادر مظلومیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

خوش آمدید.


موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۵۲
مدیون زهرا سلام الله علیها

هر که دارد هوس کرببلا بسم الله...

هوالعشق

کاروان به حرکت در آمد:

«بسم الله الرحمن الرحیم، نامه ای است از حسین بن علی به بنی هاشم، اما بعد.

هرکس به من پیوست کشته خواهد شد و هر که باز ماند به فتح نائل خواهد آمد. والسلام»

باوضو، بسم الله...

کاروان حرکت کرد از مدینه به سمت مکه، خیلی همراه آقا آمدند خیلی ها هم در مدینه ماندند، عده ای کنار امام بودند، اما انگار نقشه دستشان نبود، کی می تواند بگوید حتی آن هایی که در مدینه ماندند از اسلام و از محبت خاندان پیغمبر نصیبی نداشتند؟ در دامان آل پیغمبر بزرگ شده بودند اما نقشه عوضی دستشان بود،  در سرزمین مکه آقا حج را روز عرفه رها کردند، خیلی ها ماندند حج را رها نکردند، ماندند و همراه امام نشدند تا در راه کوفه بازهم خیلی ها از امام جدا شدند تا شب عاشورا که فقط 72 تن ماندند و اینان 72 نفر حسرتی را بر دل عالم و آدم گذاشتند...

در این روزهای باقی مانده تا محرم الحرام امسال اگر عمری باقی باشد به شرط توفیق قصد دارم معرفی کنم آن هایی که با امام بودند، با امام ماندند و آن هایی که از قافله جاماندند...تا با همراهی شما زائرین آسمان بررسی کنیم راه ایشان را، تا بشناسیم قدری خودمان را نکند بگوییم العجل مولا و آماده نباشیم برای سربازی امام زمانمان تا اینکه خدای نکرده خدای نکرده هل من معین امام زمان در صحرای کربلای غیبت بی لبیک بماند.

 


از قافله جاماند...

عبد الله بن جعفر

همسر زینب کبرى و داماد على‏ علیه السلام و پسر جعفر طیار. وى، نخستین نوزاد مسلمان در حبشه بود. در ایامى که پدرش جعفر بن ابى طالب به حبشه هجرت کرده بود، در آن کشور به دنیا آمد. مادرش‏ «اسماء بنت عمیس‏» بود. اسماء، پس از شهادت جعفر طیار در جنگ‏ موته به همسرى ابوبکر سپس على بن ابى طالب درآمد. عبدالله بن جعفر، مورد عنایت ‏خاص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود، به ویژه که پدرش سردار بزرگ شهید جبهه اسلام به شمار مى‏آمد.

همچنین مورد علاقه امیرالمومنین بود و ارادتى شایان به امام حسن و امام حسین‏ علیهم السلام داشت. مردى سخاوتمند و اهل جود و بخشش بود.

عبدالله جعفر، از جمله کسانى بود که به سیدالشهدا نامه نوشت و از او خواست که از سفر به عراق منصرف شود. گرچه خود در کربلا حضور نداشت، اما دو پسرش عون و محمد را همراه مادرشان حضرت زینب‏ سلام الله علیها به کربلا فرستاد و این دو فرزند، در رکاب‏ سالار شهیدان روز عاشورا به شهادت رسیدند.

او از این که نتوانسته بود در واقعه کربلا شرکت کند تاسف مى‏خورد. پس از حادثه عاشورا و شهادت حسین بن على‏ علیه السلام وى در مدینه به سوگ نشست و مردم براى تسلیت گویى نزد او مى‏آمدند.

وى در سن‏ 90 سالگى، در سال 80 هجرى در مدینه درگذشت و در بقیع به خاک سپرده شد. برخى‏هم درگذشت او را در شام و قبر وى را در «باب الصغیر» دمشق، کنار قبر بلال مى‏دانند.


ماندن در مدینه به چه قیمتی؟؟ گفتن چهار تا مساله؟ اسلام مجسم، قرآن ناطق، حسین فاطمه را تنها گذاشتن؟؟؟

همه چیز با حسین بودن معنا پیدا می کند...

با حسین بودن...

۲۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۱۱
مدیون زهرا سلام الله علیها


هوالشهید

حالم اصلا خوب نیست...

دوباره اخبار:

راس ساعت شروع می شود.

خبر های غزه ...

.

مادری که

کودکی شهید را می بوسید

.

.

وای بر من اگر نبارم.

وای برتو ای آسمان چقدر سنگدل شدی...

خون ببار ای آسمان...

خون ببار...

الیس الصبح بقریب..........


فریاد بزن: اسرائیل تمام شدنی است...

الدعا برای مظلومین غزه، الدعا برای مردم عراق، .....................

الدعا برای فرج

این پست بدون تصویر خواهد بود.

اللهم عجل لولیک الفرج

 

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۰
مدیون زهرا سلام الله علیها

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بایک دعای مادر دلسوز و مهربان

ام الائمه النجباء خوب می شوم

جمعی کبوتر حرم فاطمه شدند

من هم شبیه اون شهدا خوب می شوم

من بدترین غلام حقیر ولایتم

ای بهترین امام بیا خوب می شوم

با این همه بدی به ظهور شما قسم

با یک نسیم کرببلا خوب می شود/.

شهادت امام علی علیه السلام تسلیت.  

یک جمله از پست میم مثل مادر، ماندگار شد:

فاصله ی ما با امام زمان(عج) نه فاصله ی مکانی که فاصله ی اخلاقی است. ما باید فاصله های اخلاقی میان خود و امام زمانمان را برداریم.

بیایید در این فرصت طلایی ماه مبارک رمضان اخلاق قرآنی خودمان را بالا ببریم.

اگر مدتی نبودم معذرت می خواهم این کوتاهی ام را عفو بفرمایید.

 اگر فرصت ندارم خوب آیات را بیان کنم بازهم عذر می خواهم اما به عنوان یک شعار اسلامی این آیات می تواند تابلویی برایمان شود برای عمل.ان شا الله عمری باقی باشد به شرط توفیق حق هر کدام از آیات را به خوبی ادا کنیم.

۲۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۱:۰۲
مدیون زهرا سلام الله علیها