آسمان مدیون زهراست

آسمان مدیون زهراست

بسم الله الرحمن الرحیم
اینجا قرارگاه دل است. به نیابت از شهیدان غلامرضا آویش ،سید رضا و سید محسن قریشی
خاک پای مادر مظلومیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
صل الله علیک ایتها الشهیده...
********

بایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

یار غریب نوشت: فردا حضرت امام خامنه ای مدظله العالی بر پیکر آیت_الله_مهدوی نماز می‌خوانند.

13930729_1127951.jpg

شروع مجلس نهم:

جناب بُرَیر بن خُضَیر هَمدانیّ کُوفی رحمة الله علیه

اول نوشت: با شنیدن خبر حرکت حسین(ع)،‌ خود را به مکه رساند و از مکه تا کربلا همسفر امام خویش شد.

"بُریر عبدالرحمن انصاری" از نیکان و تابعین امام همام، علی ابن ابی طالب علیه السلام است، او از بزرگان و قاریان مسجد جامع کوفه و تفسیر نگاری پرهیزگار و از بزرگان و شرافتمندان قبیله همدان و ساکن کوفه بود.

او چهل سال نماز صبح خود را به وضوی نماز عشاء به جای میآورد، و هر شب یک ختم قرآن میکرد. در زمان او کسی عابدتر از او نبوده، و مورد اعتماد امام سجاد علیه السلام و اهل حدیث نیز بوده است.

وقتی خبر حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه منوره به مکه معظمه در کوفه پیچید، بریر از کوفه به سوی مکه حرکت کرد تا به جمع یاران امام بپیوندد، و تا آخر امام را همراهی نمود.


شب عاشورای بریر

حالت "بریر" در شب عاشورا دیدنی بود. او در آن شب با "عبدالرحمن" مزاح و شوخی میکرد. "عبدالرحمن" به او اشکال گرفت که این ساعت، زمان شوخی و بذلهگویی نیست. "بریر" در پاسخ گفت: "ای برادر! قوم و تبار من میدانند که زمانی که جوان بودهام اهل بذلهگویی نبودهام، چه رسد به زمان پیری و کهولت سن. اما من واقفم به آن چه به زودی ملاقاتش خواهیم کرد. به خدا سوگند، تنها فاصله ما و حورالعین حمله این قوم با آن شمشیرهایشان است، چقدر مایلم که آن زمان هم اکنون باشد.



بریر از کوفه آمده بود تا مکه به امام پیوست، فقط نامه ننوشت مثل خیلی ها، فقط شعار نداد که آقا بیایید، خودش رفت خودش دوید تا حسین،....به امام نگفت العجل، خودش دوید، به خودش گفت العجل...
صبر کن: چقدر می گوییم العجل العجل یامولای یاصاحب الزمان، ذره ای خودمان حرکت می کنیم!!!!

۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۳ ، ۲۲:۰۳
مدیون زهرا سلام الله علیها

هوالعشق

هوای روضه مادر کرده دلم...

+خبر آمد خبری در راه است...

.
.
.

(یازهرا)


shahid-gomnam


  آسمان را حسینیه بسته ایم...
در این ایام بابرکت با افتخار و احترام تمام و توفیقی دیگر آسمان ما  مزین شد به نام شهید غلامرضا آویش.
نثار ارواح طیبه و آسمانی تمام شهیدان صلوات.

یاعلی مدد.


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۳ ، ۲۰:۳۳
مدیون زهرا سلام الله علیها

شهید سید رضا قریشی

به بهانه سالگرد شهادت شهید سید رضا قریشی

 

بسم رب الشهداء و الصدیقین

سلام بر برادرعزیزم! سید عزیزتر از جانم!گوشه دنجی می خواستم که به دور از همه دغدغه های روزمره؛ فقط با تو باشم و حرفهای دل بی قرارم را با تو بزنم. وقتی فقط یکی باشد و به حرف هایت گوش دهد.

داداشی! می خواستم برات مثل زینب(سلام الله علیها) خواهری کنم، اما خودت می دونی کم گذاشتم برات.قول دادم دیگه گناه نکنم اما بازم...

داداشی! اینجا آسمان رو میگم! فاطمی شدنش رو یاد می آوری؟ از روزای فاطمیه شروع شد..تو همون روضه ای که بوی چادر خاکی مادر رو می داد یادته! یادته بر ما چه گذشت...نیت کردیم بانام تو و برادر جانمون سید محسن بنویسیم برای حضرت مادر...اکنون! داداشی بخاطر بانوی بی نشان مدینه دستم رو بگیر که بتونم خوب باشم.

داداشی من که جز تو کسی رو ندارم که نازش رو بکشم، قول می دم که دیگه دختر خوبی باشم. قول می دم مثل خودت باشم..مثل شهید...

حرفایی هم بود که نمی شود نوشت .فقط برایتان یک یادگاری می گذارم از تربت پاکش که خود گوای تمام حرف های ماست.یاعلی

تربت پاک شهید سید رضا قریشی

چه زیباست که به دست یک شهید تربیت یابی، چشم بگشایی و متولد شوی.


روضه قتلگاه ( اینجا)

۲۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۳ ، ۲۰:۵۶
مدیون زهرا سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم

پای منبر عشق

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در یک روز گرم و دریک نقطه‌ى حساس، در مقابل چشم مردم، على‌بن‌ابى‌طالب (علیه الصّلاة و السّلام) رابه عنوان امام مسلمین پس از خود و ولى امر امور اسلام معین کرد و به مردم معرفى کرد؛ «من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه». این عطف به آیات متعددى است که ولایت پیغمبر از سوى خداى متعال تثبیت شده است؛ «انّما ولیّکم اللَّه و رسوله» و آیات متعدد دیگر. میفرماید: آن کسى که من ولى او هستم، این على ولى اوست. هر معنائى که ولایت در مورد پیغمبر دارد، همان معنا در مورد امیرالمؤمنین با این نصب پیغمبر ومعرفى پیغمبر محقق است. این یک دلیل محکم و مستندِ غیر قابل تردید است.

ماجراى غدیر فقط نصب یک جانشین براى پیغمبر نبود. غدیر دو جنبه دارد: یکى جنبه‌ى نصب جانشین است. جنبه‌ى دیگر قضیه،توجه دادن به مسئله‌ى امامت است؛ امامت با همان معنائى که همه‌ى مسلمین از این کلمه و از این عنوان می فهمیدند. امامت یعنى پیشوائى انسانها، پیشوائى جامعه در امر دین ودنیا؛ این یکى از مسائل اصلى در طول تاریخ طولانى بشر بوده است. مسئله‌ى امامت، یک مسئله‌ى مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست. امامت یعنى یک فردى، یک گروهى بر یک جامعه‌اى حکمرانى میکنند و جهت حرکت آنها را در امر دنیا و در امر معنویت و آخرت مشخص میکنند. این یک مسئله‌ى همگانى است براى همه‌ى جوامع بشرى.

مقام معظم رهبری (مدظله العالی)


۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۳ ، ۱۳:۲۰
مدیون زهرا سلام الله علیها

بسم الله الرحمن الرحیم

نشسته روبروی امام میگه آقا به کوفه نروید.

با آقا صحبت میکنه سوال می پرسه،جواب هم می شنوه، اما همراه امام نمیشه...

حتی جواب امام هم ...

قصه خود ماست، قال الصادق، قال الباقر و...فقط شنیدن و عمل نکردن.


 آقا حج رو رها کردند و سمت کوفه ...........گوش کن نوای کاروان می آید!



http://arbaeen.net/wp-content/uploads/2014/01/56.jpg




روز دوشنبه، چهاردهم ذیحجّه امام حسین علیه السلام وارد «ذات عرق» شدند و با مردی از قبیله بنی اسد به نام بشر بن غالب ملاقات نمود و از اوضاع مردم کوفه پرسید. او در جواب گفت: «دلها با شما و شمشیرها با بنی امیه.» امام فرمود: «راست گفتی ای برادر اسدی.»

بشر از امام درباره این آیه پرسید: «یوْمَ نَدْعُوا کلُّ اُناسٍ بِاِمامِهِمْ»؛(آیه 71 اسرا)روزی که هر کس با امامش خوانده می شود.» حضرت فرمود: «هُمْ اِمامانِ اِمامٌ هُدی دَعا اِلی هُدی وَاِمامٌ ضَلالَةٌ دَعا اِلی ضَلالَةٍ فَهُدی مَنْ اَجابَهُ اِلَی الْجَنَّةِ وَمَنْ اَجابَهُ اِلَی الضَّلالَةِ دَخَلَ النَّار؛ دو دسته امام وجود دارد: امام هدایت که [مردم را ]به هدایت می خواند و امام گمراهی که به ضلالت دعوت می کند. کسی که امام هدایت را پیروی کند، به بهشت می رود و کسی که امام ضلالت را پیروی کند، داخل در جهنّم خواهد شد.» بشر با امام همراه نشد. بعدها او را دیدند که بر سر قبر امام حسین علیه السلام گریه می کند و از اینکه او را یاری نکرده است، پشیمان است.

۱۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۳ ، ۱۹:۵۱
مدیون زهرا سلام الله علیها

بسم رب الزهرا(سلام الله علیها)

چقدر زیبا و دلنشین قرآن می خواند مادر.

طوری قرآن می خواند که گویی آیه به آیه را می دید و با آن ها زندگی می کرد.

وقتی به آیه های بهشتی می رسید چنان شادی و نشاط وجودش را در می آمیخت که گویی در زیر درختان بهشتی...

و آن گاه که آیه های عذاب بر زبان جاری می کرد، چونان بید به خود می لرزید و اشک چشمانش چون سیل جاری بود.

 

بسم الله..آیات 13 تا 19 سوره مبارکه ابراهیم با دل بخوان ...ببینی چه حالی داری؟

 

وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فی‏ مِلَّتِنا فَأَوْحى‏ إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمینَ13وَ لَنُسْکِنَنَّکُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذلِکَ لِمَنْ خافَ مَقامی‏ وَ خافَ وَعیدِ14وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنیدٍ15مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ یُسْقى‏ مِنْ ماءٍ صَدیدٍ16یَتَجَرَّعُهُ وَ لا یَکادُ یُسیغُهُ وَ یَأْتیهِ الْمَوْتُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ وَ ما هُوَ بِمَیِّتٍ وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلیظٌ17مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فی‏ یَوْمٍ عاصِفٍ لا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلى‏ شَیْ‏ءٍ ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعیدُ

(ولی ) کافران به پیامبران خود گفتند: «ما قطعاً شما را از سرزمین خود بیرون خواهیم کرد ، مگر اینکه به آیین ما بازگردید!» در این حال ، پروردگارشان به آنها وحی فرستاد که: «ما ظالمان را هلاک می کنیم!

و شما را بعد از آنان در زمین سکوت خواهیم داد ، این ( موفقیّت ) ، برای کسی است که از مقام ( عدالت ) من بترسد و از عذاب ( من ) بیمناک باشد!»

و آنها ( از خدا ) تقاضای فتح و پیروزی ( بر کفار ) کردند و ( سرانجام ) هر گردنکش منحرفی نومید و نابود شد!

به دنبال او جهنم خواهد بود و از آب بد بوی متعفّنی نوشانده می شود! بزحمت جرعه جرعه آن را سرمی کشد و هرگز حاضر نیست به میل خود آن را بیاشامد و مرگ از هر جا به سراغ او می آید ولی با این همه نمی میرد! و بدنبال آن ، عذاب شدیدی است!

اعمال کسانی که به پروردگارشان کافر شدند ، همچون خاکستری است در برابر تندباد در یک روز طوفانی! آنها توانایی ندارند کمترین چیزی از آنچه را انجام داده اند ، به دست آورند و این همان گمراهی دور و دراز است!


 شهادت امام محمد باقر علیه السلام  تسلیت.

http://www.pazhoheshkade.ir/wp-content/uploads/454594_745.jpg

امام محمد باقر علیه السلام می فرمایند:

هر که بر خدا توکل کند ، مغلوب نمی شود ، و هر که از گناه به خدا پناه برد ، شکست نمی خورد .

بحارالانوار ، ج 68، ص 151


۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۳ ، ۱۹:۲۹
مدیون زهرا سلام الله علیها

بسم الله الرحمن الرحیم

خادم ارباب

جَون بنِ حُوَی رضی الله عنه


پلان اول: امروز کسی تو را نمی شناسد.

- این همان غلام سیاه است؟ جون بن حوّی؟!

- نه ، تو..تو اشتباه می کنی! جون که این قدر سفید نبود. آن غلام سیاه...

- می خواهی داد بزنی و بگویی که سفیدرویی ات چیزی نیست جز برکت دعای مولا، اما پشیمان می شوی؛ گوشی که صدای هل من ناصر حسین علیه السلام را نشنیده، صدای تو را هم از بالای نیزه ها نخواهد شنید.

پلان دوم: غلامی سیاه و اهل نوبه بود. امیرالمؤمنین علیه السلام او را از فضل بن عباس بن عبدالمطلب به مبلغ ۱۵۰ دینار خریداری نمود، و به ابوذر هدیه کرد. وی تا هنگام تبعید ابوذر و نیز در تبعیدگاه (ربذه) در کنار او بود. پس از وفات ابوذر در سال ۳۲ هجری جون به مدینه برگشت و در خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام و سپس در خدمت امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و سرانجام در خدمت امام سجاد علیه السلام بود.

پلان سوم: او همراه امام حسین علیه السلام از مدینه به کربلا آمد و در زمره یاران آن حضرت قرار گرفت. چون درگیری لشگر عمر بن سعد با لشگر سیدالشهداء‌(ع) شروع شد، جون در مقابل حسین(ع) ایستاد و اجازه قتال خواست، امام فرمود: تو آزادی، پس خودت را گرفتار مکن.

 

جون به پاهای امام حسین‌(ع) افتاد و آنها را بوسید و گفت: ای پسر رسول خدا! انصاف است من در روزگار صلح کاسه لیس شما باشم و در سختی شما را تنها بگذارم؟ درست است بدنم بدبو، جسمم پست و رنگم سیاه است عنایتی بفرما تا بدنم خوشبو، جسمم شریف و رنگم سفید شود، به خدا قسم از شما جدا نمی‌شوم تا این خون سیاه، با خونهای شما در آمیزد. پس حسین(ع) به او اذن داد او به میدان رفت در حالی که رجز می خواند و می‌گفت: فاجران چگونه خواهند دید شجاعت و شهامت فرد سیاهی را که همراه با شمشیر و تیر و کمان محکم از آل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دفاع می کند...

 

پلان چهارم: بار الها! رویش را سفید و بویش عطرآگین فرما

 امام علیه السلام در کنار او ایستاد و گفت: «خدایا صورتش را سفید گردان؛ بوی او را پاکیزه و خوشبو گردان؛ او را با محمد صلی الله علیه و آله و سلم محشور کن و میان او و خاندان پیامبر آشنایی برقرار ساز.» امام باقر علیه السلام از پدرش امام زین‌ العابدین علیه السلام نقل می ‏کند که پس از گذشت ده روز از شهادت جون، بدن او بوی مشک می‏ داد.  

 

پلان پنجم: مولای من!

من غلام سیاه دل و فقیر را به چند درهم می خری؟ آیا درهمی ارزش دارم؟ روی سیاه من شرمسار شماست طاقت بالا آوردن سرم را ندارم. شکسته ام!دست خالی ام. من هیچی ندارم. هرچی هست روسیاهی ...

آقا جان!مولای من! پسر فاطمه!

من هستم. مدیون زهرا، دل پر از غبار گناه سیاه و تاریک ... محضرتان نشسته ام دعایی فرمایید.


پلان آخر: قُل انَ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحیای وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ العالمینَ. انعام/162

*التماس دعا!یازهرا

 

۱۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۳ ، ۱۸:۰۷
مدیون زهرا سلام الله علیها

بسم رب الشهدا و الصدیقین

به نام حضرت مادر.

تقدیم به مادران شهدا

دفاع، مقدس شد  از قطره قطره خون شهدا

دفاع، مقدس شد  از انتظار مقدس مادران شهدا

انتظار سرخ

(+)

بهروز صبوری

باز هم در دل جنون آغاز شد
زخم میدانهای مین ابراز شد

باز هم مجنون لیلایی شدیم
بعد عمری باز شیدایی شدیم . . .


۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۳ ، ۱۹:۲۳
مدیون زهرا سلام الله علیها

بسم رب الحسین علیه السلام

برای ذکر مجلس ششم از دیگران مایه می گذاریم.

مجلس حبیب با پای دل بروید. بسم الله...

(اینجا)


پی نوشت: هفته دفاع مقدس گرامی باد.
رزق خواهران سربند "فداییان رهبر"  بود و برادران سربند " از نسل علی اکبریم"
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۵۷
مدیون زهرا سلام الله علیها

بسم الله الرحمن الرحیم


تائب صحراى کربلا

از یک تائب در صحراى کربلا برایتان نام ببرم و عرض آخر من باشد: یک توبه مقبول، یک توبه بسیاربسیار جدى در کربلا توبه حُرّ بن یزید ریاحى است. حر، مرد شجاع و نیرومندى است. اولین بار که عبیداللَّه زیاد مى‏خواهد هزار سوار براى مقابله با حسین بن على بفرستد، او را انتخاب مى‏کند. او به اهل بیت پیغمبر ظلم و ستم کرده است. گفتم وقتى که جنایت بزرگ شد، وجدان انسان (اگر وجدان نیمه زنده‏اى هم باشد) عکس العمل نشان مى‏ دهد. حالا ببینید عکس العمل نشان دادن مقامات عالى روح در مقابل مقامات دانى چگونه است؟ راوى مى‏ گوید حر بن یزید را در لشکر عمر سعد دیدم در حالى که مثل بید مى‏ لرزید. تعجب کردم. رفتم جلو، گفتم: حر! من تو را مرد بسیار شجاعى مى‏ دانستم و اگر از من مى‏ پرسیدند اشجع مردم کوفه کیست، من از تو نمى‏ گذشتم. تو چطور ترسیده‏ اى؟ لرزه به اندامت افتاده است. گفت: اشتباه مى‏ کنى، من از جنگ نمى‏ ترسم. از چه مى‏ ترسى؟ من خودم را در سر دوراهى بهشت و جهنم مى‏ بینم، خودم را میان بهشت و جهنم مخیّر مى‏ بینم، نمى‏ دانم چه کنم، این راه را بگیرم یا آن راه را؟ اما عاقبت، راه بهشت را گرفت. آرام آرام اسب خودش را کنار زد به طورى که کسى نفهمید که چه مقصود و هدفى دارد. همینکه رسید به نقطه‏اى که دیگر نمى‏توانستند جلویش را بگیرند، یکمرتبه به اسب خودش شلّاق زد، آمد به طرف خیمه حسین بن على. نوشته‏ اند سپر خودش را وارونه کرد به علامت اینکه من براى جنگ نیامده‏ ام، براى امان آمده‏ ام.

خودش را مى‏ رساند به آقا اباعبداللَّه، سلام عرض مى‏ کند. اولین جمله‏ اش این است:

«هَلْ تَرى‏ لى مِنْ تَوْبَةٍ؟»  آیا توبه این سگ عاصى قبول است؟ فرمود: بله، قبول است. کرم حسینى را ببینید! نفرمود آقا این چه توبه ‏اى است؟! حالا که ما را به این بدبختى نشانده‏ اى، آمده ‏اى توبه مى‏ کنى؟ ولى حسین این‏جور فکر نمى‏ کند.

حسین همواره دنبال هدایت مردم است. اگر بعد از آنکه تمام جوانانش هم کشته شدند، لشکریان عمر سعد توبه مى‏ کردند، مى‏گفت توبه همه‏ تان را قبول مى‏ کنم؛ به دلیل اینکه یزیدبن معاویه بعد از حادثه کربلا به على بن الحسین علیه السلام مى‏گوید: آیا اگر من توبه کنم قبول مى‏ شود؟ فرمود: بله، اگر تو واقعاً توبه کنى قبول مى‏ شود، ولى او توبه نکرد. حر به حسین علیه السلام گفت: آقا! اجازه بده من بروم به میدان، جان خودم را فداى شما کنم. فرمود: تو مهمان ما هستى، از اسب بیا پایین، چند لحظه‏ اى اینجا باش. عرض کرد: آقا! اگر اجازه بدهید من بروم بهتر است. این مرد خجالت مى‏ کشید، شرم داشت، چرا؟ چون با خودش زمزمه مى‏ کرد که خدایا من همان گنهکارى هستم که براى اولین بار دل اولیاى تو را لرزاندم، بچه‏ هاى پیغمبر تو را مرعوب کردم. چرا این مرد حاضر نشد در کنار حسین بن على بنشیند؟ چون اندیشید که درحالى که من اینجا نشسته‏ام، نکند یکى از بچه‏ هاى حسین بیاید و چشمش به من بیفتد و من غرق در شرمندگى و خجالت بشوم.

منبع: آزادی معنوی، استاد شهید مرتضی مطهری

 

یاحسین مرا هم می پذیری؟؟؟

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۴۲
مدیون زهرا سلام الله علیها